DogVille

ساخت وبلاگ


-کوله پشتی مثل نماد آزادی توست..

+گمانم همینطور است..

-گاهی داشتن چیزی که نماد آزادی باشد ، آدم را خوش حال تر از رسیدن به آزادی ای میکند که آن چیز نماد آن است..


+کافکا در کرانه | هاروکی موراکامی| مهدی غبرایی

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 176 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت: 22:53

فیلم ساده ای بود و جذابیت های کتابو برام نداشت..تبدیل چنین ایده ای به یک تصویر سینمایی هم کار آسونی نیست..آنتونی کویین خیلی خوب بازی کرده اما این بین یک چیزی کمه..و اون شاید جنون واقعی زوربا باشه..صدای خنده های آنتونی رودوست نداشتم..به جای اینکه دل نشین باشند بیشتر منزجر کننده شده بودن.. چیزی که فکر میکنم فیلم رو تا حدودی نجات میده ، سکانس پایانیشه..جایی که نویسنده از زوربا میخواد رقصیدنو بهش یاد بده.. و زوربا سرمست از این که در نهایت میتونه به شکل دلخواهش و با تمام اعضای بدنش با اون صحبت کنه.. جایی که دو مرد روی شن های ساحل ، آزاد ، رها و دیوانه وار..شروع به رقصیدن میکنند.. Zorba the Greek 1964 Michael Cacoyannis DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت: 22:53

چیزی را جستجو کردنهمیشه یافتن چیز دیگری است.پس برای یافتن چیزیباید به جستجوی آنچه نیست، بروی.پرنده ای را جستجو کردن، گل سرخی را یافتن،عشق را جستجو کردن، تبعید را یافتن،هیچ را جستجو کردن، انسان را شناختن،به عقب رفتن برای پیشروی کردن.رازِ راه نه در فرعی‌هایش،نه آغازِ مشکوکو پایانِ تردیدآمیزش،که در طنز گزنده‌ی دو طرفه‌هایش است.همیشه می‌رسی ؛ ولی به جایی دیگرهمه چیز می گذرد ؛ اما در دیگر سو...{ روبرتو خواروز } ترجمه: مودب میرعلایی DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 186 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت: 22:53

دخترهای 9 ساله ی ایرانی بسیار باهوش و خردمندند..اون ها میتونند در این سن به اثبات خدا و یگانگی اش  بپردازند..حرف های زیادی در مورد فلسفه ی نماز  و روزه دارند..حتی طبق مطالعات عمیقی که انجام دادند نظرات شخصی مخصوص به خودشون رو من باب آفرینش جهان و پایان این دنیا و زندگی پس از مرگ پیدا کردند..و میتونند به سوالاتی جواب بدن که بعضی از بزرگترین فلاسفه و دانشمندان دنیا حتی تا پایان عمرشون نتونستند پاسخ های قطعی براشون پیدا کنند.. DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 185 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت: 22:53


http://bayanbox.ir/view/2659412711366456726/maxresdefault.jpg


+بچه ها رو دوست دارم..اما در حد تماشای عکس هاشون یا دیدن بازی شون..از دور..خیییلییی دووور :)


DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 186 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت: 22:53

فخرالنساء خندید و گفت: – تو خیلی عقبی، شازده. پس کی می‌خواهی شروع کنی، هان ؟  این‌ها که نشد کار،خودت را داری فریب می‌دهی. باید کاری بکنی که کار باشد،کاری که اقلا یک صفحه از تاریخ را سیاه کند. تفنگ را بردار و برو کنار نرده‌های باغ و یکی را که از آن طرف رد می‌شود نشانه بگیر و بزن. بعد هم بایست و جان کندنش را نگاه کن. اما اگر از کسی بدت آمد،اگر دیدی طرف دارد یک بیت شعر غلط می‌خواند و یا بینی‌اش را می‌گیرد و یا حتی پایش را گذاشته است روی سکوی خانه‌ی تو تا بند کفشش را ببندد، ماذون نیستی سرش را نشانه بگیری.انتخاب طرف هرچه بی‌دلیل‌تر باشد بهتر است. کسی که برای کشتن یک آدم دنبال بهانه می‌گردد هم قاتل است هم دروغگو ، تازه دروغگویی که می‌خواهد سر خودش را کلاه بگذارد. اگر خواستی بکشی دلیل نمی‌خواهد. باید سر طرف،سینه‌ی طرف را هدف بگیری و ماشه را بچکانی. همین. از اجداد والاتبار یاد بگیر.وقتی شکار پیدا نمی‌کردند آدم می‌زدند. بچه‌ها را حتی. می‌ایستادند و نگاه می‌کردند. به دست و پاهایش که جمع می‌شد و تکان می‌خورد و به آن چشم‌ها که خیره به آدم نگاه می‌کرد.. +شازده احتجاب | هوشنگ گلشیری DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت: 22:53

با انتشار و خوندن  " تیکه های کتاب " مخالفم..چنین خوندن هایی به هیچ وجه به درک عمیقی منجر نمیشه..تنها فایده شون میتونه مرور دوباره ی مفاهیم خونده شده باشه ، برای کسانی که اون کتاب ها رو به طور کامل مطالعه کردند..یا برای معرفی کتاب ها به کار برده شه و اونقدر جذاب باشه که دیگران رو به خوندن اون کتاب تشویق کنه..امشب یه تیکه کتاب خوندم که شگفت زده ام کرد و ترغیبم کرد هر چه زودتر مطالعه آثار فاکنر رو شروع کنم..خوندنش درد داشت و وحشتناک بود..امیدوارم به تغییری منجر شه ! " گناه و عشق و ترس فقط صداهایی هستند که آدم‌هایی که نه گناه کرده‌اند و نه عشق‌بازی کرده‌اند و نه ترسیده‌اند از خودشان در می‌آورند برای چیزی که هرگز نه داشته‌اند و نه می توانند داشته باشند، به جز وقتی که آن کلمه ها را فراموش کنند "گور به گور| ویلیام فاکنر DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 181 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت: 22:53

When I was a little kid, my mother told me not to stare into the sun.So once, when I was six, I did.The doctors didn't know if my eyes would ever heal.I was terrified, alone in that darkness.Slowly, daylight crept in through the bandages and I could see.But something else had changed inside me.. Pi 1998 - Darren Aronofsky اولین فیلم بلند اکران شده ی آرنوفسکی که جز آثار متوسطش محسوب میشه..داستان یه ریاضیدان نابغه به اسم ماکسیمیلیان کوهن که سعی داره با علم ریاضی به ماهیت خدا پی ببره ! با یک فیلم مریض و اعصاب خردکن مواجه ایم که به هر دری هم میزنه نمیتونه از پس گفتن حرف های بزرگی که نشونشون کرده بر بیاد..اما از نوآوری ها و خلاقیت و متفاوت بودن نگاه آرنوفسکی نمیشه به سادگی عبور کرد.. این فیلم سیاه و سفیده و کارگردان احتمالا قصد نشون دادن جهان از نگاه کوهن رو داشته..جهانی سیاه و سفید و عاری از هر رنگ ! حرف اصلی فیلم شاید این باشه که درک ماهیت حقیقت از حیطه عقل خارجه و باید ایمان داشت تا بهش رسید ! دیالوگی هم که در اول آوردم..نصیحت مادر که زل نزدن به خورشید ( استعاره از حقیقت یا خدا ) م DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 194 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت: 22:53


تو یکی از کلاس ها نشسته بودیم که دوستم پرسید بعد از این هم کلاسی داری ؟ پرسیدم : چطور ؟ خندید و گفت..هیچی..فقط میخواستم معاشرت کنیم !

در ظاهر لبخند زدم اما بیشتر یک خنده ی ذهنی غیرقابل توقف تو سرم اتفاق افتاد ! من واقعا تا این سن هیچی از معاشرت نفهمیدم ! حرف زدن برای من فقط یک معنی داره و اون گفتن حرف های مفیده..یعنی یا باید به درد بخور باشه یا خوشایند..بقیه چیزها مزخرفاتی هستن که ترجیح میدم نه بگم و نه بشنوم !


DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 177 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت: 22:53

http://bayanbox.ir/view/3354094704557241821/b25b0914e27e037cb3567a66c565dc23.jpg


+صادق بودن شلدون از روی متوجه نبودنشه..اما چقدر خوب بود اگه میشد همینقدر روراست بود حتی اگه به rude بودن متهم بشی..چه اهمیتی داره


DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1395 ساعت: 22:53

مدتی طول کشید تا خوابم برد . فکر میکردم که عمرم به هدر رفته است .کاش میتوانستم اسفنجی بردارم و همه آن چیزهایی که خوانده و دیده و شنیده بودم بشویم و خود را پاک کنم ، سپس به مکتب زوربا در آیم و شروع به آموختن الفبای بزرگ و راستین بکنم . در آن صورت راهی که در پیش میگرفتم چقدر فرق داشت ! آن وقت هر پنج حسم را و تمامی جسمم را به کار می انداختم تا لذت ببرند و چیز بفهمند . دویدن می آموختم و کشتی گرفتن و شنا کردن و اسب سواری و پارو زنی و اتومبیل رانی و تیراندازی.. روحم را از جسم سرشار میکردم و جسمم را از روح می انباشتم و آخر این دو دشمن دیرینه را در وجود خود به آشتی وا میداشتم.. زوربای یونانی / نیکوس کازاتزاکیس / ترجمه : محمد قاضی DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 199 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 10:46


مفاهیمی چون " میهن " و " نژاد " که تو دوست داری و مفاهیم " جهان وطنی " و " بشریت " که من فریفته ی آن ها هستم در اینجا با دم  نیرومند ویزانگری ارزش یکسان می یابند .

بلندترین فکرها را نیز وقتی خوب میشکافیم می بینیم عروسک هایی آکنده از تراشه ی چوبند..


زوربای یونانی / نیکوس کازاتزاکیس / ترجمه : محمد قاضی

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 210 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 10:46


عمر من بر یک مسیر عوضی سیر کرده بود و دیگر تماس من با مردم چیزی به جز یک مناظره ی درونی با خودم نبود .

تا بدان درجه سقوط کرده بودم که اگر قرار می بود بین عاشق شدن به یک زن و خواندن یک کتاب عشقی یکی را انتخاب کنم ، کتاب را انتخاب میکردم !


زوربای یونانی / نیکوس کازاتزاکیس / ترجمه : محمد قاضی

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 192 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 10:46


به آن‌هایی که عاشقشان نیستم
خیلی مدیونم
احساس آسودگی خاطر می‌کنم
وقتی می‌بینم کسِ دیگری به آن‌ها بیشتر نیاز دارد..

 شادم از این که
خوابشان را پریشان نمی‌کنم.
 آرامشی را که با آن‌ها احساس می‌کنم،
آزادی‌ای را که با آن‌ها دارم،
عشق نه می‌تواند بدهد، نه بگیرد!
 
{ ویسواوا شیمبورسکا }


ترجمه : ملیحه بهارلو

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 181 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 10:46

بر این باورم که کسی که حرف همه‌ی مردم را جدی بگیرد،‌ به همان جایی می‌رسد که همه‌ی مردم رسیده‌اند: هیچ جا! باید تا هجده سالگی درس بخواند و معدل بالا بیاورد. تا مردم در مهمانی‌ها به او لبخند بزنند و خوشحال شوند. باید به بهترین دانشگاه و بهترین رشته برود تا مردم به او لبخند بزنند و خوشحال شوند و او هم احساس پیشرفت کند. باید ازدواج کند. تا مردم بگویند زندگی خانوادگی خوبی دارد و به او لبخند بزنند و خوشحال شوند و او هم حالش خوب باشد. باید هر روز به موقع سرکار برود و به موقع به خانه بیاید تا مردم بگویند زندگی متعادلی دارد و لبخند بزنند. باید فرزنددار شود. تا مردم بگویند که کانون خانواده‌ی آنها گرم است و یک خانواده‌ای دارند که همه حسرتش را می‌خورند. و حالا خودش، با حسرت بنشیند و در ذهنش،‌ از روزهای خوب و زندگی خوب، فانتزی بسازد و به مردم لبخند بزند! احتمالاً همان «مردم» که الان نوشته من را می‌خوانند، می‌گویند: اینطوری که پیشرفت نمی‌کنی! اینطوری که رشد نمی‌کنی و اصلاح نمی‌شوی! و من هم همیشه جوابم این است که اصلاح شده و رشد کرده و پیشرفت‌ کرده‌ی شما را دیده‌ام. ارزانی خودتان. من همین ن DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 193 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 10:46


تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید ؟

تو یکی نه ای ، هزاری ! تو چراغ خود برافروز...


{ مولانا }

ادامه مطلب
DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 201 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 10:46

فکر میکنم اگه موقع مرگ فرصت فکر کردن داشته باشم ، ساعت های شبگردیمو به عنوان بهترین ساعت های زندگیم به خاطر بیارم.. تو این ساعت ها دوست دارم به چیزی فکر نکنم و فقظ گوش کنم و تماشا ..گاهی میشه ، گاهی هم نه..امیدوارم یه روز برسم به نقطه ای که به فکر نکردن هم فکر نکنم . شبای اینجا خیلی قشنگه..باید شبای شهرای دیگه رو هم ببینم..شبا میتونی چیزایی رو ببینی که روزا قابل دیدن نیستن یا اصلا وجود ندارن..مردم اینجا به شبگردی اعتقادی ندارن..از این بابت خیلی خوشحالم.. امشب یه مرد غمگینو دیدم که دو طرف دوچرخه اش آذوقه ی خونه رو گذاشته بود و آروم آروم رکاب میزد..با یه دستش فرمون دوچرخه رو گرفته بود و دست دیگه اش رو داخل کاپشنش  گذاشته بود.. نمیدونم چرا ما باعث شد دوباره به این فکر کنم که تو هیچ سنی در هر وضعیتی به تشکیل خانواده فکر نکنم..امیدوارم دوباره با دیدن تصویر یه مرد با دختر کوچولوش نظرم عوض نشه.. میون همه ی آهنگای غمگینی که تو پلی لیستم بود یه آهنگ ترکی با ریتم نسبتا شاد تو گوش میزد..اما خیلی چسبید..برخلاف گذشته به این فک نکردم که معنی ترانه اش چیه..وقتی میتونی از ریتم و موسیقی لذت ببری دیگه DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 177 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 10:46

شب ها که دریا گهواره ام می شودو سوسوی ستاره های رنگ پریدهرویِ موج های عریض اش استراحت می کندآن زمان خودم را از همه کارها و عشق ها رها می کنمآرام می شوم و تنها نفس می کشمدریایی تکانم می دهدکه سرد و ساکت در دل هزاران چراغ آسمان دراز کشیدهبه دوستانم فکر می کنمنگاهم را به نگاهشان می دوزمبی صدا و تنها از تک تکشان می پرسم: آیا هنوز دوستِ من هستید ؟آیا درد من، همچنان درد شماست؟ و مرگم، مرگِ شما ؟آیا از عشق و غم ام، لااقل یک پژواک کوتاه احساس می کنید؟دریا آرام نگاهم می کندبی صدا لبخند می زند: نه..و هیچ سلام و هیچ پاسخی از جایی بر نمی آید...{ هرمان هسه } ترجمه:بهنود فرازمند DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 10:46


گویند که یار دگرى جوى و ندانند ؛
بایست که قلب دگرى داشته باشم!


{ عماد خراسانى }


+هم صحبتی و بوس و کنارت همه گو هیچ

  من از تو نباید خبری داشته باشم ؟

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 201 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 10:46

بهتره از چیزهایی که دوستشون نداریم فاصله بگیریم ، به جای اینکه در موردشون صحبت کنیم.. فقط یک دایره ی خیلی کوچک که مسائل مربوط به خانواده و دوستان بسیار نزدیکمون هستند از این قاعده مستنثی میشه..با اون ها باید در مورد بیشتر دوست نداشتنی هامون و چیزهایی که آزارمون میده ، دائما حرف بزنیم ، تا دلخوری ها کوچک روی هم انباشته نشن و جدایی های بزرگ ، به تدریج ، رقم نخوره...از اونها هم همینو بخوایم و اگه حواسشون نیست گاهی یادآوری کنیم.. اشتباه بزرگمون تو روابط اینه که خواسته هامونو صریح بیان نمیکنیم..میگیم  اینطوری مزش میره ، خودش باید بفهمه .. و خب اون اغلب نمیفهمه . و این از بی توجهی نیست..باید خیلی چیزها رو یاد هم بدیم تو کشوری که چیزی یادمون ندادن.. DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 185 تاريخ : پنجشنبه 7 بهمن 1395 ساعت: 10:46